فلسفه روانشناسی و نقد آن – ماریو بونژه، روبن آردیلا

فلسفه روانشناسی و نقد آن – ماریو بونژه، روبن آردیلا

مشخصات کتاب
فلسفه روانشناسی و نقد آن – ماریو بونژه، روبن آردیلا
شما میتوانید این کتاب را به فروشگاه ما بفروشید.
میفروشم

نوع کالای خود را انتخاب کنید

موجود نیست

  • کارکرده درجه دو
  • کارکرده درجه یک
  • کتاب نو
پاک کردن
گزارش خطا و شکایات

توضیحات

معرفی کتاب فلسفه روان شناسی و نقد آن و فهرست

پیشگفتار

بخش اول: مقدمات

فصل اول: هدف فلسفه روانشناسی چیست؟

فصل دوم: موضوع روانشناسی چیست؟

بخش دوم: رویکرد و روش

فصل سوم: رویکردهایی به رفتار و روان

فصل چهارم روش شناسی

بخش سوم: روانشناسی منهای مغز

فصل پنجم: ذهن گرایی

فصل ششم: رفتار گرایی

بخش چهارم: زیست روان شناسی

فصل هفتم: عصب زیست شناسی

فصل هشتم: کارکردهای پایه

فصل نهم: کارکردهای برتر

بخش پنجم: رویکردی اجتماعی

فصل دهم: بافت اجتماعی رفتار

فصل یازدهم: هشیاری

فصل دوازدهم: فن آوری روان

بخش ششم: نتیجه

فصل سیزدهم: گفتار پایانی

 

 

کتاب فلسفه روانشناسی و نقد آن، تحقیقی درباره برخی مسائل عمده فلسفی و روش شناختی است که در زمینه رفتار و روان و نیز درمان اختلالات روانی و رفتاری و سؤالاتی از این دست مطرح می شود: رفتار، تجلی چه چیزی است؟ روان چیست و چگونه با ماده مرتبط است؟ آثار مثبت مکاتب مهم روان شناختی، اگر اصلا اثر مثبتی در میان باشد، کدام است؟ راه بهتر مطالعه رفتار و روان چیست؟ و مؤثرترین شیوه های تبیین فرآیندهای روانی و رفتاری کدام اند؟

باید دانست که در درازمدت نمی توان از این گونه سؤالات دوری جست؛ چرا که همین سوالات است که به پژوهش های جدید برای طرح فرضيه ها، طرح های آزمایشی، روش ها و درمان های مناسب تر می انجامد. همچنین، این پرسش ها در بررسی های منتقدانه داده ها و نظریه ها و نیز روش های درمان اختلالات روانی و رفتاری تأثیرگذار است.

همه پژوهشگرانی که در زمینه رفتار و روان بهنجار یا نابهنجار انسانی یا حیوانی مطالعه می کنند؛ چه آنکه بیشتر توجه آنان کاربردی یا پایه ای باشد و چه تحقیقاتشان نظری یا تجربی باشد، کم و بیش به طور تلویحی بسیاری از اصول فلسفی و روش شناختی را می پذیرند؛ برای مثال، پیش فرض آنان این است که روان، متمایز (یا غير متمایز) از کارکرد مغز است؛ یا اینکه شناخت دستگاه عصبی برای تبیین رفتار و روان ضروری است (یا نه)؛ دیگر اینکه تحقیقات بر روی حیوان برای ارتقای فهم رفتار و مغز انسانی ضروری است (یا نه) همچنین، آمار و ارقام برای ارزیابی کارآیی درمان اختلالات روانی و رفتاری اجتناب ناپذیر است (یا نه)؛ یا اینکه روان شناسی، یک رشته علمی مستقل است (یا نه) و یا اینکه آیا روان شناسی می تواند از هوش مصنوعی، مطالب فراوان (یا کمی یاد بگیرد؟ بسیاری از پیش فرض های دیگر.

برخی از این اصول راهبردی سبب هدایت در تحقیق یا شیوه کار می شود؛ در حالی که بعضی دیگر، تحقیق یا شیوه کار را منحرف می کند. این اصول تا زمانی که به صورت ضمیر باقی بمانند، باورهایی صرفا جزمی خواهند بود. برخی از این باورها ممکن است پربار باشند، اما بیشتر آنها در جهت رسیدن به حقیقت و کارآمدی، بیهوده و حتی زیانبارند. اصول به کار گرفته شده در تحقیق علمی یا عملی، تنها زمانی به صورت یک فرضیه درمی آید که به طور صریح ارائه شود. از آن پس، اصل یاد شده می تواند مورد آزمون و ارزیابی قرار گیرد در حالی که پیش از آن، خارج از حیطه آگاهی است و این چنین قابل نقد و بررسی نمی باشد.

خلاصه، اصول صریح نه تنها راهنمای تحقیق یا شیوه کار هستند، بلکه خود می توانند موضوعاتی برای تحقیق، به ویژه موضوعات مربوط به تحلیل مفهومی، نظام سازی نظری و آزمون تجربی باشند. یکی از اهداف کتاب فلسفه روانشناسی و نقد آن، کشف و بررسی برخی فرضیه های فلسفی و قواعد روش شناختی است که روان شناسان معاصر، کم و بیش به طور ضمنی بدان باور دارند و یا در پژوهش های خود به کار می گیرند.

روش کار ما یک شیوه بیهوده صرفأ علمی نیست. شیوه حاضر می تواند هم روان شناسان و هم فیلسوفان را یاری کند؛ برای روان شناسان مفید خواهد بود، از این جهت که اصول غير قابل قبول، به ویژه هنگامی که پنهان باشد، مانع کار هستند؛ در حالی که اصول موجه و قابل قبول، روش کار را آسان می کنند و می توانند گاهی تحقیق را از جنبه هایی نویدبخش، از نو هدایت کنند. شیوه کار ما برای فیلسوفان نیز سودمند است، زیرا فلسفه روان، مادامی که با صف مقدم تحقيق عملی بی ارتباط باشد، کهنه، خسته کننده و بی نتیجه خواهد ماند.

بنابراین، کتاب فلسفه روانشناسی و نقد آن یک پژوهش روان شناسی صرفاً فلسفی یا غیر کاربردی نیست، بلکه اثری است که در زمینه فلسفه روان شناسی و روش شناسی روان شناسی بحث می کند. البته ما نمی خواهیم در کار روان شناسان دخالت کنیم، بلکه در پی آنیم که روان شناسی را از دیدگاه خاصی مطالعه کنیم. در واقع، وظیفه ما تجزیه و تحلیل پژوهش ها و روش های روان شناختی در پرتو فلسفه و روش شناسی خواهد بود. امید است چنین تحقیقی بتواند هم به فلسفه و هم به روان شناسی رونق ببخشد. به باور ما، روان شناسی فلسفی در بهترین حالت، پیشگام روان شناسی علمی و در بدترین حالت، دشمن آن است. در عین حال اذعان داریم که فلسفه روان شناسی می تواند هم پیمان روان شناسی علمی باشد.

کتاب فلسفه روانشناسی و نقد آن، نتیجه تلاش مشترک یک پژوهشگر روان شناسی (روبن آردیلا) و یک فیزیکدان (ماریو بونژه) است که بعدها وارد جرگه فیلسوفان شد. فصل دهم و دوازدهم را آردیلا و فصل های دیگر را بونژه نوشته است. هر کدام از دو نویسنده، به طور کامل مسئول نوشته خود هستند و هیچ کدام به طور کامل مسئولیت نوشته های همکار خود را به عهده نمی گیرد.

نویسندگان، با باور به پنج اصل زیر، این کار مخاطره آمیز را پذیرفته اند:

1. روان شناسی در بردارنده مسائل فلسفی و روش شناختی بسیار پرباری است که بیشتر آنها حل نشده اند؛

2. برخی از اصول فلسفی و روش شناختی در روان شناسی، بر خلاف کاربرد آنها ناپیدا هستند و از این رو بررسی و نقد نمی شوند؛

3. همه اصولی که سبب هدایت یا انحراف تحقیق علمی و عملی در هر رشته ای می شوند، باید به طور کامل بررسی گردند؛

4. از آنجا که این چنین بررسی دربردارنده هنجارهایی است که هم به تحقیق و هم به شیوه کار مربوط می شود، همه پژوهشگرانی که در زمینه رفتار، روان و سلامت روانی کار می کنند، باید آن را جدی تلقی کنند؛

5. روان شناسان می توانند در این مطالعات فلسفی و روش شناختی، نقش بسزایی بی ایفا کنند؛ مشروط بر اینکه بتوانند در حد مطلوب با فلسفه معاصر آشنایی یابند. فلاسفه نیز تا هنگامی که آگاهی صحیحی از روان شناسی معاصر داشته باشند، می توانند به همان اندازه سهم داشته باشند. همکاری روان شناسان و فیلسوفان با یکدیگر، انتظاری بیش حد است، ولی برای هر دو گروه، بهترین راه است.

کتابهای مرتبط

دیدگاه ها

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “روانشناسی در قرآن – مفاهیم و آموزه ها – دکتر محمد کاویانی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کتاب دست دوم کتابفروشی بزرگمهر
پروفایل